|
روشهای مطالعه قبل از امتحان
متن پیش رو حاصل مطالعات و پزوهش محققین و دانش پزوهانی است که با درایت هر چه تمامتر آن را برای ما دانش آموزان به رشته تحریر گذاشتند پس بیاییم با مطلعه یک بار هم که شد اندکی فن آموزش صحیح مطالعه را از آنان بیاموزیم بنابراین در هر سن و سال و وضعیت تحصیلی که باشیم باز هم امتحان، امتحان است و ترس و اضطراب های خاص خودش را دارد. قصد ما ترساندن بیش از حد شما از امتحان نیست. در این مطلب شما را با روش های کاربردی آشنا می کنیم که می تواند در آمادگی شما برای امتحانات پایان ترم مفید واقع شود.
موفق و سربلند باشید(سید صفر حسنی) |
تو را ميبينم
خدايا !! راهي نميبينم ! آينده پنهان است ... اما مهم نيست ! همين كافيست كه تو راه را مي بيني و من تو را ... **** این بار صدا زد ای خدای جهانیان جواب شنبد:بله جواب شنید:بله جواب شنید:بله جواب شنید:بله بله بله با تعجب گفت:خدایا تورا خدای جهانیان خدای نیکوکاران وخدای اطاعت کنندگان خواندم یکبار فرمودی بله ولی تورا خدای گنهکاران خواندم سه بار گفتی بله مطیعان به اطاعت خود
صدازد ای خدای نیکوکاران
صدازد ای خدای اطاعت کنندگان
این بار صدازد ای خدای گنهکاران
حکمتش چیست؟
جواب آمد:
نیکوکاران به نیکوکاری خود
وعارفان به معرفت خود اعتماد دارند
گنهکاران که جز به فضل من پناهی ندارند
اگر از درگاه من نا امید گردند
به درگاه چه کسی پناهنده شوند
ساعت ۸:۳٩ ق.ظ روز ۱۳٩٢/۱۱/٢٢ کلمات کلیدی: |
پیروزی فحر دههٔ فجر به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته میشود که طی آن رهبر فرزانه ایران اسلامی حاج سید روحالله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد دوازدهم بهمن که اولین روز شروع دهه ی فجر می باشد روزیست که بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد بطوری که از اخبار و گفته شاهدان عینی روایت شد طول جمعیت استقبال کننده از آیتالله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. استقبال کنندگان که ساعت ها منتظر ورود رهبر فرزانه خود بودند در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل رهبر خود امام خمینی را که در میان تدابیر شدید امنیتی محافظت می شد را دیدند که در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست و.… پیروز و سربلند باد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران .آمین |
حافظ شیرازی، و یا به عبارتی خواجه شمس الدین محمد یکی از بزرگترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان فارسی گوی ایران است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص نمودهاست. در غالب مأخذها نام پدرش را بهاءالدین نوشتهاند و ممکن است بهاءالدین _علیالرسم_ لقب او بودهباشد.
یکی از دوستان لسان الغیب فردی به نام محمد گلندام بود
گلندام، دوست و همدرس او، نام و عنوانهای او را چنین آوردهاست: مولاناالاعظم،المرحومالشهید، مفخرالعلماء، استاد نحاریرالادباء، شمسالملهوالدین، محمد حافظ شیرازی.
تذکرهنویسان نوشتهاند که نیاکان او از کوهپایه اصفهان بودهاند و نیای او در روزگار حکومت اتابکان سلغری از آن جا به شیراز آمد و در این شهر متوطن شد. و نیز چنین نوشتهاند که پدرش «بهاءالدین محمد» بازرگانی میکرد و مادرش از اهالی کازرون و خانهی ایشان در دروازه کازرون شیراز، واقع بود.
ولادت حافظ در ربع قرن هشتم هجری در شیراز اتفاق افتاد. بعداز مرگ بهاءالدین، پسران او پراکنده شدند ولی شمسالدین محمد که خردسال بود با مادر خود، در شیراز ماند و روزگار آندو، به تهیدستی میگذشت تا آنکه عشق به تحصیل کمالات، او را به مکتبخانه کشانید و به تفصیلی که در تذکرهی میخانه آمدهاست، وی چندگاهی ایام را بین کسب معاش و آموختن سواد میگذرانیدو بعداز آن زندگانی حافظ تغییر کرد و در جرگهی طالبان علم درآمد و مجلسهای درس عالمان و ادیبان زمان را در شیراز درک کرد و به تتبع و تفحص در کتابهای مهم دینی و ادبی از قبیل: کشاف زمخشری، مطالعالانوار قاضی بیضاوی، مفتاحالعلوم سکاکی و امثال آنها پرداخت.
محمد گلندام، معاصر و جامع دیوانش، او را چندینبار در مجلس درس قوامالدین ابوالبقا، عبداللهبنمحمودبنحسن اصفهانی شیرازی (م۷۷۲هـ ق.) مشهور به ابنالفقیه نجم، عالم و فقیه بزرگ عهد خود دیده و غزلهای او را در همان محفل علم و ادب شنیدهاست.
چنانکه از سخن محمد گلندام برمیآید، حافظ در دو رشته از دانشهای زمان خود، یعنی علوم شرعی و علوم ادبی کار میکرد و چون استاد او، قوامالدین، خود عالم بود، طبعاً حافظ نیز در خدمت او به حفظ قرآن با توجه به قرائتهای چهاردهگانه (از شواذ و غیر آن) ممارست میکرد و خود در شعرهای خویش چندینبار بدین اشتغال مداوم به کلامالله اشاره نمودهاست:
عشقـت رسد به فریاد ارخود بهسان حـافظ قـرآن ز بـر بخوانی با چـارده روایت
یا
صبحخیزی و سلامتطلبی چون حافظ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
و به تصریح تذکرهنویسان اتخاذ تخلص «حافظ» نیز از همین اشتغال، نشأت گرفتهاست.
شیراز، در دورهای که حافظ تربیت میشد، اگرچه وضع سیاسی آرام و ثابتی نداشت لیکن مرکزی بزرگ از مرکزهای علمی و ادبی ایران و جهان اسلامی محسوب میگردید و این نعمت، از تدبیر اتابکان سلغری فارس برای شهر سعدی و حافظ فراهمآمدهبود. حافظ در چنین محیطی که شیراز هنوز مجمع عالمان و ادیبان و عارفان و شاعران بزرگ بود،با تربیت علمی و ادبی مییافت و با ذکاوت ذاتی و استعداد فطری و تیزبینی شگفتانگیزی که داشت، میراثدار نهضت علمی و فکری خاصی میشد که پیشاز او در فارس فراهمآمد و اندکی بعداز او به نفرت گرایید.
پادشاهانی را که حافظ به دلایلی در اشعارش ستود.
حافظ از میان امیران عهد خود چند تن را در شعرش ستوده و یا به معاشرت و درک صحبت آنها اشاره کردهاست، مانند: ابواسحق اینجو (مقتول به سال ۷۵۸هـ ق.)، شاهشجاع (م۷۸۶هـ.ق.)، و شاهمنصور (م۷۹۵هـ.ق.) و در همانحال با پادشاهان ایلکانی (جلایریان)که در بغداد حکومت داشتند نیز مرتبط بود و از آن میان سلطان احمدبنشیخاویس (۷۸۴-۸۱۳هـ. ق.) را مدح کرد. از میان رجال شیراز، از حاجی قوامالدین حسن تمغاچی (م۷۵۴هـ ق.) در شعرهای خود یاد کرده و یکجا هم از سلطان غیاثالدینبنسلطان سکندر، فرمانروای بنگال هنگامی که شهرت شاعرنوازی سلطان محمود دکنی (۷۸۰-۷۹۹هـ ق.) و وزیرش میرفیضالله انجو به فارس رسید، حافظ راغب دیدار دکن گشت و چون پادشاه بهمنی هند و وزیر او را مشتاق سفر خود به دکن یافت، از شیراز به “هرموز” رفت و در کشتی محمودشاهی که از دکن آمدهبود، نشست اما پیشاز روانهشدن کشتی، باد مخالف وزیدن گرفت و شاعر کشتی را _ظاهراً بهقصد وداع با بعضی از دوستان در ساحل هرموز، اما در واقع از بیم مخاطرات سفر دریا_ ترک گفت و این غزل را به میرفیضالله انجو فرستاد و خود به شیراز رفت:
دمی با غم بهسر بردن جهان یکسر نمیارزد به مـی بفروش دلق ما کزین بهتر نمیارزد
یکبار حافظ از شیراز به یزد _که در دست شعبهای از شاهزادگان آلمظفر بود_ رفت ولی خیلی زود از اقامت در «زندان سکندر» خسته شد و در غزلی بازگشت خود را به فارس بدینگونه آرزو کرد:
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت برتندم و تا ملک سلیمان بروم
(هرچند که عدهای سبب به یزد رفتن حافظ را تبعید وی در دوران دوم حکومت شاهشجاع به مدت ۲۲ماه دانستهاند.)
وفات حاقظ
وفات حافظ به سال ۷۹۲ هجری اتفاق افتاد. او دارای زن و فرزندان بود. چندبار در شعرهای حافظ، به اشاراتی که به مرگ فرزند خود دارد بازمیخوریم و از آنجمله است این دو بیت:
دلا دیـدی که آن فـرزانه فـرزند چه دید اندر خم این طاق رنگین
بـهجای لوح سیمین در کنـارش فلک بر سر نهـادش لـوح سیمین
دربارهی عشق او به دختری «شاخنبات»نام، افسانههایی رایج است و بنابر همان داستانها، حافظ آن دختر را به عقد مزاوجت درآورد. گروهی نیز شاخنبات را معشوق معنوی و روحانی، عدهای نیز شاخنبات را استعارهای از قریحهی شاعری و گروهی دیگر استعاره از کلک و قلم دانستهاند.)
حافظ مردی بود ادیب، عالم به دانشهای ادبی و شرعی و مطلع از دقیقههای حکمت و حقیقتهای عرفان.
استعداد خارقالعادهی فطری او به وی مجال تفکرهای طولانی، همراه با تخیلهای بسیار باریک شاعرانه میداد و او جمیع این موهبتهای ربانی را با ذوق لطیف و کلام دلپذیر استادانهی خود درمیآمیخت و از آن میان شاهکارهای بیبدیل خود را بهصورت غزلهای عالی بهوجود میآورد.
او بهترین غزلهای مولوی، کمال، سعدی، همام، اوحدی و خواجو، و یا بهترین بیتهای آنان را مورد استقبال و جوابگویی قرار دادهاست. کلام او در همهی موارد منتخب و برگزیده، و مزین به انواع نزیینهای مطبوع و مقرون به ذوق و شامل کلماتیست که هریک با حساب دقیق، انتخاب و بهجای خود گذارده شدهاست.
تأثر حافظ از شیوهی خواجو، مخصوصاً از غزلهای «بدایعالجمال»، یعنی بخش دوم دیوان خواجو بسیار شدید است، و در بسیاری از موردها، واژهها و مصراعها و بیتهای خواجو را نیز به وام گرفته و با اندک تغییری در غزلهای خود آوردهاست و این غیراز استقبالهای متعددی است که حافظ از خواجو کردهاست.
در میان شاعرانی که حافظ از آنها استقبال کرده و یا تأثیر پذیرفتهاست، بعداز خواجو، سلمان را باید نام برد.
علت این تأثیر شدید آن است که سلمان ساوجی هم مانند خواجو، از معاصران حافظ و از جمله مشاهیری بود که شاعر شیراز، اشعارش را سرمشق کار خود قرار داد. پاسخها و استقبالهای حافظ از سعدی و مولوی و دیگر شاعران استاد پیشاز خود، کم نیست، اما دیوان او بهقدری از بیتهای بلند و غزلهای عالی و مضمونهای نو پر است که این تقلیدها و تأثرها در میان آنها کم و ناچیز مینماید.
علاوه براین علو مرتبهی او در تفکرهای عالی حکمی و عرفانی و قدرتی که در بیان آنها به فصیحترین و خوشآهنگترین عبارتها داشته، وی را با همهی این تأثیرپذیریها، در فوق بسیاری از شاعران گذشته قرار داده و دیوانش را مقبول خاص و عام ساختهاست.
این نکته را نباید فراموش کرد که عهد حافظ با آخرین مرحلهی تحول زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ اسلامی ایران مصادف بود و از اینروی زبان و اندیشهی او در مقام مقایسه با استادان پیشاز وی به ما نزدیکتر و دلهای ما با آن مأنوستر است و به این سبب است که ما حافظ را زیادتر از شاعران خراسات و عراق درک میکنیم و سخن او را بیشتر میپسندیم.
از اختصاصهای کلام حافظ آن است که او معنیهای دقیق عرفانی و حکمی و حاصل تخیلهای لطیف و تفکرهای دقیق خود را در موجزترین کلام و روشنترین و صحیحترین آنها بیان کردهاست. او در هر بیت و گاه در هر مصراع، نکتهای دقیق دارد که از آن به «مضمون» تعبیر میکنیم. این شیوهی سخنوری را ، که البته در شعر فارسی تازه نبود، حافظ تکمیلکننده و درآورندهی آن به پسندیدهترین وجه و مطبوعترین صورت است و بعد از او شاعران در پیروی از شیوهی او در آفرینش “نکته”های دقیق و ایراد “مضمون”های باریک و گنجاندن آنها در موجزترین عبارتها، که از یک بیت گاه از یک مصراع تجاوز نکند مبالغه نمودند و همین شیوه است که رفته رفته به شیوع سبک معرف به “هندی” منجر گردید. نکتهی دیگر در بیان اختصاصهای شعر حافظ، توجه خاص او است به ایراد صنعتهای مختلف لفظی و معنوی در بیتهای خود به نحوی که کمتر بیتی از شعرهای او را میتوان خالی از نقش و نگار صنایع یافت، اما نیرومندی او در استخدام الفاظ و چیره دستیاش در به کار بردن صنعتها به حدی است که “صنعت” در “سهولت” سخن او اثری ندارد، تا بدان جا که خواننده، در بادی امر متوجه مصنوع بودن سخن حافظ نمیشود.
(با این همه، بلندترین و باشکوهترین مضمون شعر حافظ را باید در مبارزه با تزویر و ریاکاری و کاربرد مفهوم رندی او دانست که به شعر و اندیشهی او جایگاهی ویژه میدهد.)
حافظ از جمله شاعرانی است که در ایام حیات خود شهرت یافت و به سرعت در دورترین شهرهای ایران و حتی در میان پارسیگویان کشورهای دیگر مقبول سخنشناسان گردید و خود نیز بر این امر وقوف داشت.
اندیشهی جهان شمول و انسان دوستانهی خواجه به او شهرتی جهانی داده است تا بدان جاکه بسیاری از بزرگان اندیشه و تفکر و شعر جهان، تحت تأثیر او به آفرینش آثاری مانا دست زدند که از میان آنان میتوان به دو اندیشمند بزرگ شرق و غرب.، یعنی یوهان ولفگانگ گوته (آلمانی) و رابیندرانات تاگور (هندی) اشاره کرد.
دیوان کلیات حافظ مرکب است از پنج قصیده و غزلها و مثنوی کوتاهی معروف به “آهوی وحشی” و “ساقینامه” و قطعهها و رباعیها.
نخستین جامع دیوان حافظ، محمد گلندام است و بنا بر تصریح او، خود حافظ به جمعآوری غزلهای خویش رغبتی نشان نمیداد. ظاهراً حافظ، صوفی خانقاهنشین نبود و با آن که مشرب عرفان داشت، در حقیقت از زمرهی عالمان عصر و مخصوصاً در شمار عالمان علوم شرعی بود و هیچگاه به تشکیل مجلس درس نپرداخت، بلکه از راه وظیفهی دیوانی ارتزاق مینمود و گاه نیز به مدح پادشاهان در قصیدهها و غزلها و قطعههای خود همت میگماشت و از صلهها و جایزههایی که به دست میآورد، برخوردار میشد.
از این میان، دوران شیخ ابواسحق اینجو (مقتول به سال ۷۵۸ ه.ق.) عهد بارورتری برای حافظ بود و به همین سبب افول ستارهی اقبال این پادشاه، شاعر را آزرده خاطر ساخت، چنان که چند بار از واقعهی او اظهار تأسف کرد. از جمله در غزلی با مطلع زیر:
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
تا به این بیت میرسیم که به این موضوع اشاره میکند:
راستی خاتم فیروزهی بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
و طبعاً با چنین ارادتی که به شیخ داشت، نمیتوانست قاتل او را به دیدهی محنت بنگرد، خاصه که آن قاتل، یعنی امیر مبارزالدین محمدبنمظفر، (که به قتل شیخ جانشین او شد و سلسلهی آلمظفر را بنیانگذاری کرد). مردی درشتخوی و ریاکار و محتسب پیشه بود وشاعرآزاده ی ماچند جای از شعرهای خود، رفتار او را به تعرض و یا به تصریح به باد انتقاد گرفته است، به ویژه در بیت:
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصهی ماست که بر هر سر بازار بماند
از دیوان حافظ به سبب شهرت و رواج بسیار آن نسخههای فراوان در دست است که اغلب در معرض دستبرد ناسخان و متذوقان قرار گرفته دربارهی بسیاری از بیتهای حافظ به سبب اشتمال آنها بر مضمونها دقیق، میان اهل ادب تفسیرهای خاص رایج است.
از مشهورترین شرحهای دیوان حافظ، شرح سودی (متوفی در حدود ۱۰۰۰ ه.ق.) به ترکی و شرح مصطفی بنشعبان متخلص به سروری (م ۹۶۹ ه.ق.) و شمعی (م حدود ۱۰۰۰ ه.ق.) و از متأخرین، شرح دکتر حسینعلی هروی و حافظ نامه بهاءالدین خرمشاهی و ... را میتوان نام برد.
از آن چه که انحصاراً دربارهی دیوان حافظ قابل توجه است، موضوع رواج تفأل بدان است.
“فال گرفتن” از دیوان حافظ سنتی تازه نیست بلکه از دیرباز در میان آشنایان شعر او اعم از فارسیزبانان و غیر آنان متداول بوده است و چون در هر غزلی از دیوان حافظ میتوان به هر تأویل و توجیه بیتی را حسب حال تفأل کننده یافت، بدین سبب سرایندهی دیوان را “لسانالغیب” لقب دادهاند.
گرد آورندگان:ص-ح
|
30 ویژگی مدرسه از نگاه سند تحول بنیادین آموزش وپرورش. 1-مدیر مدرسه دارای برنامه آموزشی و تقویم اجرایی سالانه فعالیت ها و... می باشد 2-عوامل آموزشی مدرسه با دانش آموزان دوست و رفیق هستندبه نحوی که دانش آموزان زیباترین احساس را در محیط دارد 3-دانش آموزان در کارهای گروهی و فعالیت های آموزشی-تربیتی مثل شورای دانش آموزی،اقامه نماز،انجمن علمی و... با علاقه شرکت دارند. 4-معلمین و همه افرادی که با دانش آموزان سرو کار دارند از نقش کافی بر خوردارند و با مسایل تعلیم و تربیت و روانشناسی آشنایی دارند 5-کارهای مدرسه تقسیم شده و هر یک از افراد نسبت به نقشی که در آن دارند هم توانایی لازم و هم آشنایی کامل دارند. 6-مدیر و دبیران با فرایند یاددهی-یادگیری و نظام تعلیم و تربیت رسمی ،عمومی جمهوری اسلامی ایران آشنایی دارد 7-دانش آموزان در امور مختلف مشارکت دارند و نسبت به آنچه که در آموزشگاه می گذرد احساس مسئولیت می نمایند. 8-تعامل مناسبی بین عوامل آموزشگاه و دانش آموزان و اولیا برقرار است 9-شورای دبیران فعال بوده و در این شورا مسایل گذشته و روز و برنامه های آینده به بحث و بررسی گذاشته می شود 10-مدرسه با اداره اموزش و پرورش و سایر سازمان ها و نهاد ها ارتباط موثر و مطلوبی دارد 11-در مدرسه فعالیت ها و اقدامت هدفمند است و در تمام فعالیت ها نظم و انضباط حاکم است 12-نظام مشاوره ای مدرسه ،کار او اثر بخش است 13-مدرسه دانش اموزان را با مهارتهای زندگی آشنا کرده به نحوی که پس از اتمام هر دوره تحصیلی به راحتی می تواند وارد جامعه شود 14مدرسه توانمند در زمینه سازی برای شکوفایی فطرت و استعدادها و شکل گیری هویت یکپارچه اسلامی ،انقلابی-ایرانی دانش آموزان با توجه به هویت اختصاصی آنان است 15-مدرسه به عنوان کانون تحول محله است 16-فضای آموزشی مدرسه(کلاس درس)متناسب با سن و پایه تحصیلی دانش آموزان محرک و جذاب می باشد 17-مدرسه دارای محیطی زیبا و با طراوت و نشاط آور می باشد 18-در مدرسه ابعاد کلاس ها و صندلی ها استاندارد و متناسب با سن دانش آموزان می باشد 19-فضای فرهنگی هنری و فناوری برای رفع نیاز های علمی و تحقیقی دانش آموزان مهیا می باشد 20-مدرسه به شکوفایی استعداد و توانایی جسمی دانش آموزان اهتمام دارد و در جهت تامین فضا و امکانات ورزشی کوشا می باشد 21-در مدرسه فضای تماز خانه رغبت انگیز ،سالن های وسیع و تمیز،سرویس های بهداشتی تمیز و استاندارد می باشد 22-در مدرسه مکان نشستن راحت بوده ،سیستم های گرمایی و برودتی مناسب و کلاس ها به دور از سر و صدا و دارای نور کافی می باشند 23-در و دیوار و حیاط و رنگ مدرسه دارای پیام آموزشی و تربیتی هستند 24- در مدرسه با تامین سرویس ایاب و ذهاب به سلامت جسمی دانش آموزان توجه کافی می شود 25-مدرسه به بهداشت روحی دانش اموزان توجه کافی دارد و با ایجاد کتاب خانه ،آزمایشگاه،اتاق خلاقیت و سالن سمعی بصری در جهت تامین آن می کوشد 26-مدرسه دارای امکانات آموزشی و آزمایشگاهی از قبیل رسانه های دیداری و شنیداری ،تجهیزات تکمیلی می باشد 27- محیط آموزشی گویای معماری ایرانی و اسلامی و دارای پیام فرهنگی هنری هستند 28-مدرسه به نقش تربیتی خانواده و مشارکت اثر بخش آن با نظام تعلیم و تربیت،رسمی عمومی توجه ویژه ای دارد 29-در مدرسه میراث فرهنگی و تندرستی و احترام به نیاکان و تاریخ و پرچم و...گرامی داشته می شود 30-مدرسه با تاکید بر شایستگی های پایه،ضمینه ی دست یابی دانش آموزان در سنین لازم التعلیم طی دوازده پایه ی تحصیلی به مراتبی از حیات طیبه در ابعاد فردی،خانوادگی،اجتماعی و جهانی را به صورت نظام مند ،همکانی،عادلانه و الزامی در ساختاری کارآمد و اثر بخش فراهم می سازد ( به امید موفقیت روز افزون آموزش مدارس) |
|
1ـ نامه ی توقیعی : به امضا و دستخط شاه به جهت تأکید در اجرای فرمان و یا برای بزرگداشت طرف مخاطب نامه های شاه علاوه بر امضا سطری نیز به خطّ خود بر نامه می افزود . (1)
« نشان کردن پادشاه بر نامه و منشور » (2)
« جهانی در هوا و طاعت ما بیارامیده و نامه توقیعی رفته است . » ( 3 )
2 ـ گشاد نامه : فرمان پادشاه را گویند و آن را به عربی منشور خوانند . (4 )
امروز به آن اعتبار نامه گویند ، نامه ای سر گشاده که مورد مأموریت و نوع فرمان و وظیفه مأمور را در آن قید می کردند و برای اجرا به دست قاصدی امین می رساندند.( 5 )
« گشادنامه نبشتم ورکابدار برفت .» (6 )
3 ـ ملطّفه : این کلمه را بیهقی اوّلین بار آورده است . ( 7 )
نامه ای مختص دارای مطالبی محرمانه در مواردی که فوریت داشته ارسال می شد و مطلب را در کاغذی کوچک و توسّط فردی که مورد ظن نباشد ، می فرستادند. ( 8 )
« فضل گفت امیر المؤمنین را به خـطّ خویش ملطّفه ای باید نوشت » (9 )
4 ـ نامه ی معمّا:گاه نامه ی محرمانه را به صورت رمزی می نوشتند تا دریافت و کشف رموز و اسرار محتوای نامه ی سخت، آسان نباشد . فرق آن با ملطّفه همین نکته آخر بود که در درک و فهم معمّا ظاهراً با قرار دادی که میان نویسنده و گیرنده گذاشته شده بود امکان پذیر می گردد . ( 10 )
« و مسعدی را گفته آمد تا هم اکنون معمّا نامه ای نویسد . » ( 11 )
5 ـ منشور : ابلاغ حکم رسمی شخصی که به مقامی منصوب شد که صاحب دیوان رسالت آن را فراهم می نمود و نوع شغل مأموریت آن صاحب منصب را در آن می نوشتند بعد به امضای شاه می رسید . ( 12 )
« لوا به دست سواری و منشور و نامه در دیبا ی سیاه پیچیده به دست سواری دیگر . »( 13 )
6 ـ مواضعه : قرار دادی بین سلطان و صاحب منصب جدید منعقد می شد یا میان دو تن از بزرگان کشور در مورد مسائل دیوانی و شرایط کارشان بسته می شد . (14 )
«دیگر روز خواجه ( احمد حسن ) بیامد ...و بوسهل وبونصر مواضعه پیش وی بردند.»(15 )
7 ـ قصّه :شکایت نامه ، عرض حال ، داد خواست که در قدیم آن را به اختصار می نوشتند و بر روی چوبی در محلّی که جلب نظر و توجّه ی حاکمی بود نصب می کردند . ترکیبات قصّه بر داشتن ، قصّه رفع کردن از همین جا در زبان فارسی متداول شد . (16 )
8 ـ فتح نامه : نامه ای بوده حاوی خبر فتح لشکر از سوی شاه بوسیله ی مبشّران که برای نمودن قدرت دولت به شهرها ارسال می گردید و بیشتر جنبه ی تبلیغاتی داشت . (17 )
« بونصر را بگو تا فتح نامه نسخت کند . » (18 )
9 ـ پیمان نامه : نامه ای که پیمان پادشاهی با پادشاه دیگر یا خلیفه را در بر داشت یا سوگندی شرعی بود و جهت تأییددرستی مطالب آن به امضای بعضی خواص نیز می رسید که معمولاً مفصّل مطالب بود . ( 19 )
10 ـ رقعه : نامه ای کوتاه و یاد داشت گونه ی مطالب هنگامی که امکان بیان آن بطور شفاهی میسّر نمی گردد در خواست ها و گفتنی ها ی خود را که مربوط به امر مهمّی بوده بر تکه کاغذی می نوشتند تا به اطّلاع سلطان برسد .(20)
« رقعتی نبشتم به امیر (رض) چنانکه رسم است .» ( 21 )
11 ـ تذکره : نامه ای در پی گفته یا نوشته پیشین برای یاد آوری آن مطالب . (22 )
« رسول گفت :این سخن ها همه حق است تذکره ای باید نوشت تا مرا حجّت باشد.»(23 )
12 ـ مشافهه : پیامی شفاهی که فرستاده شاه برای شاه دیگر می گذارد که از سوی دیوان رسالت تهیّه می گردید تا ابهامی در مضمون پیام باقی نماند و تصرّفی صورت نگیرد . ( 24 )
مشافهه = رویارو سخن گفتن ( 25 )
« دیگر روز به مشافهه در این معنی سخن گفتند . » ( 26 )
منابع
1 ـ 1، 5، 8 ، 10 ، 12، 14 ، 16 ، 17 ، 19 ، 20 ، 22 ، 24 بر گرفته از کتاب تاریخ بیهقی رضا مصطفوی
2ـ 3، 6 ، 9 ، 13 ، 15 ، 18 ، 21 ، 23 ، 26 تاریخ بیهقی چاپ ادیب به ترتیب صص 77، 305، 136، 376، 149 ،
ـ ؟ ـ 614 ، 294 ، 397
3 ـ 2 غیاث اللغات ـ آنندراج
4 ـ 4 برهان قاطع ـ جهانگیری ـ فرهنگ رشیدی
5 ـ 7 سبک شناسی بهار جلد دو ص 305
6 ـ 11 تاریخ بیهقی چاپ فیاض ص 318
7 ـ 25 منتهی الارب
باهمت و همکاری اولیای دانش آموز محمد بابایی پایه اول دبیرستان شهید غلامپور کلوده مراسم جشن تکلیف شرعی و دینی دانش آموز فوق الذکر همراه با پخش شربت وشیرینی در روز چهارشنبه 21اسفندماه دردبیرستان شهید غلامپور کلوده برگزار می گردد. مراتب جهت اطلاع و تشویق اولیای دانش آموزان پایه اول و شرکت دوستان در این جشن معنوی اعلام گردیده، به امید برگزاری جشن های دینی و مذهبی توسط دانش آموزان و اولیای گرامی. |
مدیریت مدرسه
عکس سخنرانی مدیر و معاون اموزشی مجتمع و شمارش کمک دانش آموزان در مشارکت جشن نیکوکاری
ریشه های رفتار های خرابکارانه در دانش آموزان نویسنده: سید صفر حسنی دبیر آموزشی مجتمع شهید غلامپور کلوده محمود آباد وندالیسم یا به عبارتی خراب کاری یکی از مشکلات و معضلات جوامع بشری است که در جامعه جدید نمود و ظهور یافته است و برای کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند پدیده ای ملموس ،مشهود و واقعیتی تلخ و در عین حال گریز ناپذیر است که معلول کنش متقابل میان فرد و زمینه اجتماعی اش است.در اجتماعات کوچک روستایی و به دلیل گستردگی کم و نظارت شدید اجتماعی ،پدیده وندالیسم کمتر دیده می شود.و با گسترش جمعیت و ایجاد شهرهای بزرگ که گمنامی افراد را در پی دارد پدیده وندالیسم هم توسعه یافته است.در واقع مناسبات زندگی شهری تمامی شئون وجنبه های مختلف زندگی فردی و احتماعی را متاثر ساخته ، که پیامد اخیر آن ناهنجاری نسل جوان در برابر واقعییات اجتماعی و به ویژه سر پیچی و عدم متابعت از قواعد هنجارهای حاکم بر روابط اجتماعی است.یافته های تحقیقی در مدارس نشان می دهد که تقریبا 9درصد از پسران و 2درصد از دختران زیر 18 سال به این اختلال مبتلا هستند .میزان رفتار خرابکارانه تا حدودی به شدت فراوانی ارتباط فردبا خرده فرهنگ بزهکارکه جوان به عضویت آن درآمده بستگی دارد .لذا دارا بودن روابط عاطفی بسیار زیاد نسبت به گروه همسالان ،رفتارهای نامناسب در محیط مدرسه ،دروغگویی مداوم ،مقصر ندانستن دوستان و سپر بلا شدن و بالاخره دزدی از خصوصیات بارز این افراد می باشد و فرد خرابکار چنین احساس می کند که تنها راه ارزشمندی و متمایز دیده شدن ،بدست آوردن پایگاه بالا در خرده فرهنگ بزهکار می باشد ،لذا عضو چنین گروه هایی شده و رفتارهای خرابکارانه ای را انجام می دهد تخریب فضای سبز و مجسمعه های پارک ها ،اماکن عمومی شهری صدمه زدن به اتومبیل های پارک شده ،در کنار خیابان ها و نظایر آن همه از نمودارهای رفتاری خرابکارانه ای است که بیشتر توسط جوانان صورت می گیرد.یکی از مظاهر وندالیسم در شهررا ،به همنگام خروج دانش آموزان از مدارس می توان مشاهده کرد که در مسیر بازگشت به خانه به صورت دسته جمعی به تخریب هر آنجه در سر راه خود می بیند می پردازد این مساله به خصوص در میان دانش آموزان پسر بیشتر مشاهده می گردد.رفتار وندالیستی وقتی شدت می گیردکه فرد احساس گمنامی کند زیرا گروه باعث ایجاد جرات و انگیزه برای تخلیه هیجانات می شود و احساس خطر نمی کند و در واقع اینگونه تصور میکند که مسئولیت اعمال پخش می شود وبر این مبنا هیچ فردی به تنهایی خود را مسئول رفتارهای تخریبی نمی داند .بر اساس تحقیقات انجام شده کودکان و نوجوانان و جوانان بین سنین 10تا25 سال بیش از دیگر گروه های سنی به وندالیسم روی می آورند همچنین از آنجایی که یکی از شایع ترین رفتارهای وندالیستی نوجوانان مدارس بودند و مدارس هدف نخستین وندال هاست از منظر آسیب شناسی از اهمییت بالایی بر خوردار است.آنان شیشه کلاس ها را می شکنند ،اشیای منقول ،و وسایل آموزشی و لوازم التحریر مدرسه را تخریب می کنند یا به سرقت می برند ، کتابخانه های محیط های آموزشی به نحو گسترده و وسیعی تحت تاراج وندالهای و تهاجم آنها قرار دارند صفحاتی از کتابخا با عناوین و موضوغات کختلف بریده یا کنده می شوند در مواردی کل کتاب مورد تخریب و آسیب قرار می گیرد (محسنی تبریزی 15:1383) با توجه به پژوهش های بعمل آمده شرایط خانوادگی و آموزشی ،سطح در آمد والدین ،میزان تحصیلات والدین ،محل زندگی و همچنین چگونگی نظارت خانواده ها بر رفتارهای نوجوانان از متغیر هایی است که رابطه معناداری با رفتارهای وندالیستی دارد از نظر آسیب شناسی وندالیسم را می توان پیامد ناسازگاری های حاکم بر روابط فرد و جامعه ،تضعیف اقتتدار اخلاقی در تنظیم روابط بین افراد ،تزلزل نهاد خانواده و د انتفال ارزش های دینی و اجتماعی به فرزندان ،سلطه شرایط نابهنجار بر فرد و واکنش خصمانه و خشن فرد به تمایلات و شرایط تامطلوب و غیر عادلانه و در آخر ضعف نهادهای پرورشی در انتقال هنجارهای اجتماعی به اعضای جدید جامعه تلقی نمود که از منظر روانی احساس ناکامی و اجحاف را در شخص بوجود می آورد. شاد و سربلند باشید (چاپ در روزنامه پیام آمل (شنبه 28 دی ماه 1392) |
برگزاری جشن تکلیف دانش آموزمحمد
بابایی
این جشن با حضور دانش آموزان دبیرستان شهید غلامپور کلوده و با حضور خانواده دانش آموز بابایی و کلیه همکاران و دانش با همکاری خانواده و مدرسه و دانش آموزان مجتمع برگزار گردید .
در این جشن دانش آموزان برنامه هایی از قبیل مسابقه ،اجرای ، پذیرایی و . . . برگزار کردند .
تمامی برنامه های اجرا شده در این مراسم توسط دانش آموزان و با هم فکری و هدایت مربیان ، مشاورین و ناظمین محترم مدرسه انجام شده بود .